اولین شعر من شعر هیزم

چامه دان ... چامه: شعر

اولین شعر من شعر هیزم

۲ بازديد
در روز 15/12/1400 در دوران همه گیری بیماری کوید19 (کرونا) ،در دوران قرنطینه که مدارس غیر حضوری بود،در کتاب نگارش ،باید از زبان درختی که تبدیل به میز و نیمکت شده، سرنوشتش را بنویسیم و آن زمان که کلاس ششم دبستان مدرسه ی شهید امیری شهر آبپخش بودم، اولین شعرم را به صورت شعر نو (نیمایی) سرودم،وقتی کلاس هفتم در دبیرستان استعداد های درخشان زنده یاد محمد کردی برازجان بودم بودم، این شعر در استان بوشهر در مسابقات فرهنگی و هنری رتبه ی اول را کسب کرد، از آن زمان، شعر سرودن من شروع شد:
در روز 15/12/1400 در دوران همه گیری بیماری کوید19 (کرونا) ،در دوران قرنطینه که مدارس غیر حضوری بود،در کتاب نگارش ،باید از زبان درختی که تبدیل به میز و نیمکت شده، سرنوشتش را بنویسسیم و آن زمان که کلاس ششم دبستان مدرسه ی شهید امیری شهر آبپخش بودم، اولین شعرم را به صورت شعر نو (نیمایی) سرودم،وقتی کلاس هفتم در دبیرستان استعداد های درخشان زنده یاد محمد کردی برازجان بودم بودم، این شعر در استان بوشهر در مسابقات فرهنگی و هنری رتبه ی اول را کسب کرد، از آن زمان، شعر سرودن من شروع شد:




من پر از برگ و بن و شاخه بدم
من پر از ریشه بدم
زندگی آسان بود
روزها سخت نبود
فصل‌ها یارم بود
روز شد تیشه انسان آمد
و مرا نالان کرد
و شدم دفتر شعر انسان
من که از دست قلم بیزارم
که نوشتند آنها قصه زندگی هیزم را

سروده شده در:
15/12/1400
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.